در چهار پنج پست پیش یک عامل در تخمین تعداد و سن و سال فرزندان شهدا از قلم افتاد. تمام سربازان و نیروهایی که به هر شکل نظامی محسوب شوند، اگر حتی در مسیر حرکت به محل کار خود، پایشان بپیچد و زمین بخورند و در اثر اصابت سرشان به لبهی جدول جان به جانآفرین تسلیم کنند شهید محسوب میشوند چرا که در راه پاسداری از خاک این مرز و بوم قدم مینهادند. اگر خوب به یاد بیاورم از تمام سرنشینان هواپیمای C130 هم که دو سال پیش، درست وسط شهر سقوط کرد و خسارت زیادی هم به جای گذاشت، بعداً با عنوان شهید نام برده شد. خبرنگاران شهید (اصحاب رسانه) و کارکنان دولت. موارد دیگر فراوان است. پس از این به بعد اگر در محلهی خود «کودکستان شاهد» دیدیم تعجب نکنیم.
ما که بخیل نیستیم! فقط نمیدانم تفاوت یک پزشک که به خاطر خدمت در مناطق دورافتادهی سیستان و بلوچستان، در اثر عدم دسترسی به امکانات اولیهی بهداشتی، جان خود را از دست میدهد و یک درجهدار ارتش یا سپاه که در مبارزه با اشرار همان مناطق کشته میشود، مگر جز این است که یکی جیرهخوار دولت است و دیگری جیرهخوار بازوی خویش؛ که آن یکی میشود شهید و این دیگری هیچ.
پ.ن: مطابق قانون اساسی حاکم در جامعهی اسلامی ما، همهی افراد با هم برابرند و از حقوق مدنی و انسانی یکسانی برخوردارند. البته باید از آنان که خود را وقف میهن خویش میسازند قدردانی شود. ولی از آنجا که عدهای از عدهای دیگر مساویترند، باید قدردانانهتر از آنها قدردانی شود!
چهارشنبه 3 مرداد1386
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر