۱۳۸۸ مرداد ۱۳, سه‌شنبه

با ما یا بر ما!؟

این ترم درسی دارم به نام روش اجزا محدود در طراحی ماشین که نه تنها ذاتاً پیچیده است بلکه توسط انسانی بسیار سخت‌گیر ارائه می‌شود. اوایل ترم در یکی دو برخورد اول با این استاد گرامی - که اهل هند هم هستند - دچار نوعی اشمئزاز شخصیتی شدم ولی - مثل همیشه - خودم را مقصر دانستم که: بابا تو که به همه گیر می‌دی! اواسط ترم در جمعی از دوستان سال‌بالایی موضوع حرف به استاد «گٍنٍسان» کشیده شد و دیدم هر یک از دوستان دست‌کم یک خاطری تراژیک با ایشان دارند.

دیروز به عنوان آخرین جلسه‌ی کلاس، استاد دستیارش را - که یکی از دانشجوهای دکترایش است - به جای خودش برای رفع اشکال فرستاده بود. او در همان ابتدای جلسه با لهجه‌ی غلیظ بنگلادشی تأکید کرد که:

I am NOT your teacher! I am here to help you! If you have any question please ask me. I am firend! I am with you!

پ.ن: امروز شنیدم که یکی از دانشجوهای سال آخر دکتری پرفسر گنسان هفته‌ی پیش تز خود را ناتمام رها کرد و به کشورش بازگشت!

شنبه 2 آذر1387

هیچ نظری موجود نیست: